پیامبر ماه

داستان های مثنوی
گلهای از فیل ها گاه گاه بر سر چشمة
زلالی جمع میشدند و آنجا میخوابیدند. حیوانات دیگر از ترس فرار میکردند و
مدتها تشنه میماندند. روزی خرگوش زیرکی چاره اندیشی کرد و حیلهای بکار
بست. برخاست و پیش فیلها رفت.
فریاد کشید که : ای شاه فیلان ! من
فرستاده و پیامبر ماه تابانم. ماه به شما پیغام داد که این چشمه مال من است
و شما حق ندارید بر سر چشمه جمع شوید. اگر از این ببعد کنار چشمه جمع شوید
شما را به مجازات سختی گرفتار خواهم کرد. نشان راستی گفتارم این است که
اگر خ نگاه عجیب محافظ ظریف به محافظ وزیر خارجه ترکیه!!!!!!!!!!!...
ادامه مطلب
ما را در سایت
نگاه عجیب محافظ ظریف به محافظ وزیر خارجه ترکیه!!!!!!!!!!! دنبال می کنید
نویسنده :
بازدید : 42
تاريخ : سه
شنبه
26 فروردين
1399 ساعت: 23:35